Modify

هفته سوم آذرماه 94 و شادترین و زیباترین لحظات سی سال گذشته ام... جایی غیر از ایران همراهِ دورِ محبوب ترین انسانی که تا کنون شناختم... . 94 را بسیار دوست دارم بخاطر همان اتفاق شگفت‌انگیزش... اکنون دقیقا 6 ماه از آذرماه میگذرد و 9 ماه از شهریورماه. پست های این وبلاگ را میخوانم و نمیشناسم نگارنده آن را. گویی از زبان شخص دیگری بوده است، گویی تقریر خاطرات فرد دیگری ست. اولین احساسی که نسبت به نگارنده پیدا میکنم حس ترحم و دلسوزی است. خوشحالم که اکنون مثل نگارنده آن سطور به واقعیت های زندگی نگاه نمیکنم. در این 9 ماه کارهای متعددی انجام دادم و این احساس بیگانگی  نشان از تاثیر آن کارهاو تلاش ها دارد. 

لحظات میگذرند... باید خوب و خوش گذراند...